اولین خرید ارنواز
امروز ارنواز خانم رو بردیم فروشگاه برای خرید. ارنواز با اون چشمان کنجکاوش مشغول وارسی اطرافش بود که رسیدیم جلوی قفسه کلوچه ها یهو دیدم چنگ زده به یه کلوچه ، حالا بماند که چنگ زدن همانا و ریختن مقادیر قابل توجهی کلوچه روی زمین همانا. القصه ارنواز خانم قصه ما اولین خرید خودشو اینجوری انجام داد...
داشت یادم میرفت ارنواز در راه برگشت به خونه تو کالسکش خوابش برده بود ، درحالیکه دو دستی کلوچه رو سفت گرفته و حاضر نبود اونو از خودش جدا کنه!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی